مطالب عمومی سری اول

گنج «زبان مادری»؛ چرا و چگونه باید زبان های بومی و محلی را از نابودی نجات داد؟

زبون چیزی بالاتر از چیزیه که با اون فقط با همدیگه رابطه برقرار می کنیم.
زبون بخشی مهم و موثر از فرهنگ کلی یه جامعه محلیه که ریشه در تاریخ و ارزشای اون جامعه داره و اگه از اون گرفته شه ادبیات، ارزشا، سنتا و خیلی از داشته های غیرمادی اون جامعه هم آسیب جدی و جبران ناپذیری می بینه. اما شوربختانه هر ساله تماشاگر از بین رفتن زبانای محلی و بومی، یکی پس از دیگری، هستیم که ناآگاهی عمومی، قضاوتای نادرست و نابخردانه و البته عکس العمل بخش دولتی نقش مهمی در اون دارن. در این مطلب می خوایم در مورد ضرورت حفظ زبون مادری، دلیل اون و چگونگی اون صحبت کنیم و معضلی به نام از بین رفتن و نابودی زبانای بومی و محلی که در خیلی از نقاط کشور با اون درگیریم و نمی تونیم تنها دولت یا ارگانای دولتی رو در اون مقصر بدونیم.

در محیط کارش در هنگ کنگ، دیوید هاند در محاصره افرادیه که چینی و انگلیسی صحبت می کنن اما در خونه زبون ولزی حاکم بلامنازعه. سه بچه هاند- آرون، هوو و توموس- هیچوقت در ولز زندگی نکردن و تموم زندگی شون رو در آسیا بودن. یاد دادن زبون مادری به اونا در فاصله هزاران کیلومتری از منطقه ای که تنها مکان صحبت کلی به این زبانه، کار بسیار سختی به نظر می رسه. علاوه بر این که ایشون خود فقط به زبون ولزی با اونا صحبت می کنه، هاند پرستارهایی از ولز استخدام کرده و همراه با خونواده زندگی می کنن. مادر استرالیایی شون فقط با زبون انگلیسی با اونا صحبت می کنه.
هاند میگه: «تا سن ۵ سالگی ما به غیر ازم همیشه یه نفر دیگه هم در خونه به زبون ولزی صحبت می کرد.
موضوع در مورد چگونگی تفکر تو به عنوان یه ولزی و یه ولزی زبانه و خودتو با یه فرد فرانسوی یا اسپانیایی یا آلمانی مقایسه می کنی. اونا به آموزش ندادن زبون مادری خودشون به بچه هاشون فکر هم نمی کنن».

بر خلاف این موضوع، خونواده هاند یکی از خونواده های بسیار نادر در این بابه. خیلی از ولزیا بعد از ترک کشور و روی آوردن به صحبت کردن به زبون انگلیسی یا دیگه زبانا، کم کم با کم شدن توانایی شون در صحبت به زبون ولزی مواجه می شن.
هم اینکه مدارس و دیگه موسسات بین المللی واسه فرانسویا، آلمانیا یا ژاپنیایی که میخوان کودکانشون با یه زبون خاص دیگه بزرگ شن هم وجود نداره. صحبت کردن فرزندان هاند به زبون ولزی فقط به خاطر مکان زندگی شون قابل توجه و عجیب نیس.
تنها یه نسل پیش، این زبون در آستانه نابودی و نابودی کامل بود و می رفت که به صدها زبون دیگه ملحق شه که در نیم قرن گذشته از بین رفته بودن.

داستان زنده شدن دوباره زبون ولزی یکی از بزرگ ترین تلاشای سازمانی به وسیله فعالان و سیاستمدارانه که که نه فقط زبون مادری شون رو نجات دادن بلکه خود رو به الگویی تبدیل کردن که می تونه به وسیله دیگه زبانایی که در خطر نابودی قرار دارن استفاده بشه، زبانایی مانند زبون کانتونی مخصوص هنگ کنگیا. به اینجور الگویی شدیدا نیازه. زبانا بسیار بیشتر از اون چیزی که مردم فکر می کنن ضعیف هستن و می تونن تو یه نسل از بین برن اگه از والدین به بچه هاشون منتقل نشن. سازمان ملل امسال رو سال بین المللی زبانای بومی یا زبانای مادری تعیین کرده و هدف اون از این نامگذاری افزایش آگاهی در مورد بیشتر از ۱٫۷۰۰ زبانیه که به وسیله یونسکو در فهرست زبانای در خطر نابودی قرار گرفتن. هر ساله زبانای بیشتر و بیشتری از بین می رن و همونطور که وسیله ها و جوامع دیجیتال می تونن در مقابله با این موضوع موثر باشن و بودن، بعضی کارشناسان اخطار میدن که تغییر در سبک تعامل ما در فضای آنلاین می تونن نابودی و نابودی زبانای بومی رو به شکلی قابل توجه تسریع بخشه.

زبون در برابر تهدید

گزارشی در سال ۱۸۴۷ که واسه دولت بریتانیا و در دوران افزایش نارضایتی و جنبشای استقلال طلبانه در ولز جفت و جور شده بود زبون ولزی رو یه مانع بسیار بزرگ بر سر راه پیشرفت رفتاری و اقتصادی مردم کشور دونسته ان و رسانه های بریتانیایی در اون عصر هم کمبود آموزش رو مانع رشد در میان مردم منطقه ولز می دونستن. در این گزارش اینجور اومده: «زبون ولزی یه نقطه ضعف بزرگ واسه ولزی هاست و یه مانع به تموم معنی واسه پیشرفت اخلاقی و سعادتمندی تجاری این مردم. نمیشه اثرات مضر اونو ندیده گرفت و هیچ ادبیات با ارزشی در زبون ولزی دیده نمی شه». به دنبال این گزارش، هر علم آموزی که در مدرسه به زبون ولزی سخن می گفت با به کار گیری قطعه هایی چوبی به نام «ولش نات» (Welsh Not) که دور گردن اونا انداخته می شد تنبیه شده و دیدن اینجور صحنه ای در مدارس بریتانیا به چیزی عادی بدل شده بود.

براساس اون چیزی که یه معلم در سال ۱۸۷۰ در دفتر مخصوص کلاس درسش می نویسه:«تلاش واسه مجبور کردن کودکان به روی آوردن به زبون انگلیسی به وسیله یه تیکه چوب. خاطیان بعد از ساعات مدرسه در کلاس زندونی می شن». این دیدگاه ها، در کنار افزایش مهاجرت به انگلیس، به کاهش شدید به کار گیری زبون ولزی کمک کرد.
وقتی که در سال ۱۹۲۵ حزب ولزی «Plaid Cymru» اعلام موجودیت کرد تعداد کسایی که در ولز به زبون ولزی صحبت می کردن به تنها ۳۷ درصد کاهش پیدا کرده بود و به سمت نابودی کامل پیش می رفت. تونی شیاوونه که در ده های ۱۹۵۰ و ۶۰ میلادی در غرب ولز بزرگ شده، همیشه از درجه دومی بودن این زبون در چشم شخصیتای برجسته انگلیسی زبانی که بر کشور حکومت می کردن آگاه بود. اون در این باره میگه: «فرهنگ ما به آرومی در حال نابودی بود. هر چند من تو یه محیط ولزی زبون به دنیا اومده و بزرگ شده بودم اما ۹۵ درصد از آموزش من به زبون انگلیسی انجام می شد، همه چیز دور و برمون به زبون انگلیسی بود. انتظار می رفت که با شروع قرن جدید دیگه اثری از زبون ولزی نباشه».

شیاوونه یکی از اعضای اولیه جامعه ولزی زبون «Cymdeithas yr Iaith Gymraeg» بود که واسه حفاظت از زبون مادری این کشور از راه برگزاری گردهماییا و روشای عملی بدون خشونت تاسیس شده بود. این گروه به تخریب تابلوهایی که فقط به زبون انگلیسی در جاده ها قرار گرفته بودن پرداخته، به برگزاری اعتراضات و بست نشینی دست زده و واسه ایجاد یه ایستگاه تلویزیونی عمومی به زبون ولزی تلاش می کردن که در آخر در سال ۱۹۸۲ محقق شد.
البته این موفقیت بدون عواقب و سختی هم نبود. شیاوونه در این باره میگه:«در دهه ۱۹۷۰ افراد زیادی به زندان می رفتن چون تابلوهای جاده ای به زبون ولزی وجود نداشتن و اونا از پرداخت حق تماشای تلویزیون دوری می کردن چون هیچ کانال تلویزیونی به زبون ولزی نداشتیم». به لطف فشار گروه هایی مانند Cymdeithas و افزایش آرای انتخاباتی حزب ولزی Plaid Cymru، بادها شروع به وزیدن به نفع زبون ولزی کردن.

در سال ۱۹۹۳، قانونی به تصویب رسید که به کار گیری زبون ولزی رو در دادگاه ها قانونی دونسته و واسه همه خدمات عمومی اونو در حدی همطراز با زبون انگلیسی قرار داد. در ده های پس از این اتفاق بزرگ، آموزش زبون ولزی در این کشور افزایش بسیار زیادی داشته و در سال ۲۰۱۱ به عنوان زبون رسمی کشور ولز تعیین شد.
اما برگشت و تغییر دیدگاه ها به این زودی رخ نداد. تو یه سرشماری که در سال ۱۹۹۱ انجام شد تنها ۱۸٫۵ درصد از جمعیت کشور به زبون ولزی صحبت می کردن که پایین ترین اندازه صحبت به زبون مادری در تاریخ این کشور بود. اما یه دهه بعد این آمار به بالای ۲۰ درصد رسید و از اون زمان به بعد بود که به سمت نابودی رفتن زبون ولزی متوقف شده و در عدد ۲۰ درصد اثبات شد، بر خلاف این که مهاجرتا از انگلیس و دیگه کشورها به ولز شدت گرفته بود.

دولت ولز که در سال ۱۹۹۷ استقلال نسبی خود رو از بریتانیا بدست آورد، حالا سرمایه گذاری بزرگی واسه گسترش زبون ولزی انجام داده و می خواد تا سال ۲۰۵۰ تعداد کسایی که به زبون ولزی صحبت می کنن رو به مرز یه میلیون نفر در جمعیت ۳٫۵ میلیونی کشور برسونه که بالاتر از ۳۰ درصد میشه. شیاوونه میگه: «ما دیدگاه کسایی که به درستی باور داشتن زبون ولزی بزودی نابود می شه رو تغییر دادیم».

این مطلب را هم بخوانید :   معرفی یک وبسایت ایده آل برای دانلود زیرنویس [blaxsub]

درس گرفتن از الگوها

زبون ولزی حالا بیشتر از هر زمان دیگری از نابودی دور شده و حالا به عنوان الگویی واسه اینکه چیجوری سازماندهی ریشه ای و پشتیبانی دولتی می تونه باعث زنده شدن و زنده کردن یه زبون شه شناخته می شه.
همین اتفاق هم در هاوایی اتفاق افتاد، جایی که فعالان زبون بومی هاوایی با یه وظیفه خیلی سخت تر نسبت به همتایان ولزی شون روبرو بودن. گری هولتون، محقق میدون زبانای در خطر نابودی در این باره میگه: «تقریباً در هر جایی این زبون دیگه به عنوان زبون اول مورد استفاده قرار نمی گیره. شکاف در انتقال تقریباً کامل بوده و به یه تلاش واقعی واسه راه اندازی دوباره این زبون نیازه… باید یه نسل رو ندیده گرفت، این پدربزرگان و مادربزرگان رو وارد کرده و از اونا خواست که با کودکان پیش دبستانی تعامل برقرار کنن». اکلا کانیاوپیو کروزیر یکی از آدمایی بود که به تغییر این شرایط کمک کردن.

اون که در هاوایی به دنیا اومده و به زبون مادری اش صحبت می کرد، با بقیه همکلاسی هاش در این میدون متفاوت بوده و به یاد می آورد که تنها علم آموزی بوده که تو یه کلاس زبون که به وسیله یکی از کلیساهای محلی برگزار می شد شرکت می کرد.
با این وجود اون هنوز تلاش می کنه که بر پیشداوریایی که تو ذهن جامعه هاوایی بر علیه زبون مادری و بومی این منطقه نهادینه شده غلبه کنه.
اونم میگه: «من در کنار مادربزرگم و با این زبون بزرگ شدم. اون بسیار مصر بود که من به زبون بومی هاوایی صحبت کنم. از اونجایی که فکر می کردم زبون غریبیه جواب اونو با همین زبون نمی دادم اما به طور کاملً متوجه حرف هاش می شدم». بعد از تموم شدن دانشگاه و تحصیل در رشته زبون بومی هاوایی واسه آموزش کودکان، کانیاوپیو کروزیر تو یه کمپین ایالتی واسه زنده کردن زبون بومی هاوایی مشارکت کرد.

بیشتر از ۴۰٫۵ درصد از مردم جهان (۲٫۸۳ میلیارد نفر) به یکی از ۸ زبون پرطرفدار جهان صحبت می کنن و ۵۹٫۵ درصد دیگه هم به ۷٫۰۰۰ زبون دیگه صحبت می کنن. بیشتر مردم جهان به زبانی صحبت می کنن که از آسیا یا اروپا نشأت گرفته اما آفریقا، اقیانوسیه و آمریکا بیشترین زبانای جهان رو دارن.

این پروژه با موفقیت زیادی مواجه شده که ایجاد نسلی جدید از مردم هاوایی که زبون دومشان زبون بومی هاواییه و می تونن این زبون رو به بچه هاشون منتقل کنن منجر شده.
به گفته هولتون، این زبون حتی در میان غیربومیای هاوایی هم رواج پیدا کرده و مثل اتفاقی که در ولز در مورد زبون ولزی اتفاق افتاد، در خیلی از مناطق، به کار گیری اسامی بومی دوباره رونق گرفته. رسانه ها هم نقشی در این داشتن و رادیو محلی با پخش برنامه ای کوتاه با عنوان «واژه هاواییایی روز» و روزنامه Honolulu Star-Advertiser که پرتیراژترین روزنامه ایالت هاواییه و به صورت هفتگی یه ستون خود رو به این زبون اختصاص میده، نقش مهمی در گسترش زبون بومی منطقه داشتن.

کروزیر که حالا در اواخر دهه ششم زندگی خود قرار داره در فضای دیجیتال هم قصد حفظ زبون بومی و گسترش اونو داره.
همراه با چند معلم دیگه، اون در کنار تیمی از تیم اپلیکیشن زبون آموزی Duolingo قصد جفت و جور یه کتاب درسی واسه انگیسی زبانان به خاطر یادگیری زبون بومی هاوایی رو داره.
در حالی که نگرانیای جدی در مورد خطر «مرگ زبون دیجیتال» هست که در اون زبانای بومی و محلی که در پلتفرمای ارتباطی مدرن مورد استفاده قرار نمی گیره مرگی زودرس رو تجربه می کنن، تکنولوژی می تونه نقش مهمی هم در حفظ و نجات این زبانا داشته باشه. اپلیکیشنا و بازیا در کنار ویدیوهایی یوتیوبی و پادکستا، روشای جدید و بسیار موفقی واسه زنده و سرحال نگه داشتن زبانای محلی بودن.

حفظ زبانای بومی و محلی

به هنگ کنگ باز می گردیم. یونسکو بیشتر از ۱۴۴ زبون چینی رو در فهرست زبانای در خطر نابودی قرار داده و ۲۴ مورد دیگه در آستانه نابودی کامل قرار گرفتن؛ از جمله زبون مانچو، زبانی که به وسیله استادان سلطنتی قبلی این کشور استفاده می شد.
حالا بیشتر از ۹۰ درصد از مرد هنگ کنگ (حدود ۶٫۸ میلیون نفر)  و بیشتر از ۷۳ میلیون نفر دیگه هم در سراسر جهان به زبون کانتونی یا لهجه های مشابه اون صحبت می کنن. اما نگرانی اینه که همونطور که زبون انگلیسی باعث از رونق افتادن و رو به نابودی گذاشتن زبون ولزی شد، ماندارین که زبون رسمی کشور چینه هم جانشین زبون کانتونی در هنگ کنگ شده و این زبون محلی رو به طرف نابودی بفرستد. هولتون میگه: «باقی موندن زبون فقط در مورد تعداد کسایی که به اون زبون صحبت می کنن نیس.
سوال مهم تر اینه که از اون در آموزش استفاده می شه؟ در تجارت ازش استفاده می شه؟ یا فقط در خونه استفاده میشن؟ اگه سیاست از زبون پشتیبانی نکنه، اینجوری بدون توجه به تعداد صحبت کنندگان به اون زبون، زبون مورد نظر در خطر نابودی قرار می گیره».

مشکل از رونق افتادن زبانا و گویشای محلی و بومی در کشورمون هم مسئله ای پیچیده اما به طور کاملً مشهوره. با در نظر گرفتن این که در ایران زبانا و گویشای زیادی هست و زبون رسمی کشور در همه زمینه ها فارسیه، خیلی از این زبانا و گویشای محلی و بومی در ده های گذشته منقرض شده یا در آستانه نابودی دارن؛ خطری که نه فقط گویشای زیادی رو از بین برده بلکه زبانای کامل و منظم رو هم تهدید می کنه.
هممون در خونواده های خود دیده ایم کسایی (و چه فت و فراوون) رو که هر چند زبون مادری شون غیر از زبون فارسیه اما از کودکی با بچه هاشون به زبون فارسی صحبت می کنن و صحبت کردن به زبون مادری و محلی رو یه جور عقب موندگی می دونن.

چه دردآوره وقتی می بینیم در خونواده ای مثلا کوردی زبون، همه با هم کوردی صحبت می کنن اما وقتی پای کودکان به میان میاد والدین با اونا به زبون فارسی یا هر زبون دیگری غیر از کوردی صحبت می کنن. همین موضوع در مورد زبون ترکی، عربی، لری و دیگه زبانا و گویشای محلی هم صدق می کنه.
تکریم و حفظ یه زبون محلی و بومی به معنی تقبیح زبون رسمی کشور (فارسی) نیس و مطمئنا وجود زبانی واحد و رسمی که همه ساکنان یه کشور بتونن به اون صحبت کنن (به خصوص در کشوری مانند ایران که تنوع زبانی و گویشی بسیار زیادی داره) اهمیت و ضروریتی روشن داره اما زبانا و گویشای محلی بخشی از فرهنگ یه جامعه بوده و از بین رفتن اونا به معنی از بین رفتن بخشی از تموم فرهنگ قشنگتر و بی همتا یه جامعه محلی، ادبیات غنی، سنتای جدا (مثل رسومات و سبک لباس پوشیدن و حتی رفتار) اون جامعه داره.

مطمئنا با از بین رفتن یه زبون محلی، بخشای بزرگ تری از فرهنگی که اون زبون رو واسه خود می دونه هم خواهد مرد. سخن کوتاه این که دنیا در حال برگشت به این نکته س که زبانا و گویشای بومی باید تکریم شن، صحبت شن، آموزش داده شده و در سیستم آموزشی هر منطقه دید شن تا تنوع فرهنگی جامعه حفظ شه.
هیچ زبانی بر زبون دیگه و هیچ گویشی بر گویش دیگه برتری نداره. هر زبون و گوشی دارای زیباییا و ظرافتای خاص خوده اما در کمال تاسف این روزا این واقعیت مبرهن ندیده گرفته شده و خیلی از زبانا و گویشای محلی در کشورمون به بهونه سنتی بودن و عقب موندگی در سراشیبی نابودی قرار گرفتن. امیده که این سنت نادرست و غیرعقلانی با تلاشای فرهنگی در اندازه عمومی و دولتی اصلاح شده و در کنار آموزش زبون رسمی کشور، هر قومیتی بتونه زبون و سنتای محلی خود رو هم آموزش داده و به نسلای بعد منتقل سازه.